وقتی ویدیو نقش فروشنده را بازی میکند
خیلی از برندها و فروشندهها وقتی به تبلیغات ویدیویی دیجیکالا ادز فکر میکنند، ناخودآگاه سراغ ویدیوهایی میروند که قبلاً برای اینستاگرام، کمپینهای برندینگ یا حتی معرفی عمومی محصول ساختهاند. ویدیوهایی خوشساخت، با تصویر خوب و روایت قابلقبول.
اما مسئله اینجاست: همه ویدیوهای خوب، لزوماً ویدیوی مناسبی برای تبلیغات ویدیویی دیجیکالا ادز نیستند.دلیلش ساده است.
اینجا ویدیو قرار نیست فقط دیده شود؛ قرار است به انتخاب کمک کند.
- چرا هر ویدیویی برای تبلیغات ویدیویی دیجیکالا ادز مناسب نیست؟
در بیشتر فضاهای دیجیتال، کاربر در حال وقتگذرانی است. اسکرول میکند، ویدیو میبیند، سرگرم میشود و اگر چیزی توجهش را جلب کند، چند ثانیه مکث میکند. ویدیویی که در این فضاها ساخته میشود، معمولاً برای جلب توجه یا ایجاد حس طراحی شده است، نه برای پاسخدادن به سوالهای خرید.
اما در تبلیغات ویدیویی دیجیکالا ادز، مخاطب در جای دیگری ایستاده.
او وارد دیجیکالا شده، در حال دیدن لیست محصولات است و بین چند گزینه مردد مانده. اینجا ویدیو بخشی از مسیر خرید است، نه محتوای جدا از آن. به همین دلیل، ویدیویی که ریتم کند دارد، مقدمه طولانی میچیند یا بیش از حد شبیه ویدیوهای شبکههای اجتماعی است، خیلی زود کارکردش را از دست میدهد.
این تفاوت کارکرد، نقطهای است که معمولاً نادیده گرفته میشود.
- ویدیو در تبلیغات ویدیویی دیجیکالا ادز چه نقشی دارد؟
بهترین مدل ذهنی برای طراحی این ویدیو، فکر کردن به آن بهعنوان یک فروشنده خوب است.
فروشندهای که:
نه وقت مشتری را میگیرد،
نه همه اطلاعات دنیا را یکجا روی سرش خراب میکند،
و نه با حرفهای کلی سعی میکند قانعش کند.
یک فروشنده خوب میداند اول باید چه چیزی را بگوید، کدام ویژگی را برجسته کند و کجا مکث کند تا تردید مشتری کمتر شود. ویدیوی مناسب تبلیغات ویدیویی دیجیکالا ادز دقیقاً باید همین نقش را بازی کند؛ معرفی شفاف، سریع و هدفمند محصول، درست در لحظهای که مشتری آماده تصمیمگیری است.
- اهمیت قلاب (Hook) در تبلیغات؛ ۵ ثانیهای که همهچیز را تعیین میکند.
در این سرویس، قلاب فقط یک تکنیک خلاقانه نیست؛ شرط بقاست.
کاربر در حال جستجوی لیست محصولات است. ویدیو بهصورت خودکار و بدون صدا پخش میشود. اگر در چند ثانیه اول اتفاق مهمی نیفتد، ذهن کاربر خیلی ساده از روی آن عبور میکند. به همین دلیل، ۳ تا ۵ ثانیه اول ویدیو باید دقیقاً همان چیزی را نشان دهد که برای تصمیم خرید مهم است.
قلاب در اینجا به معنی شوک بصری یا حرکت اغراقشده نیست. قلاب یعنی:
نمایش واضح خود محصول،
یا نشاندادن یک مشکل آشنا،
یا برجستهکردن یک مزیت کلیدی که مخاطب دنبال آن است.
ویدیویی که با لوگو، جملههای کلی یا فضای مبهم شروع میشود، حتی اگر ادامه خوبی داشته باشد، اغلب فرصت دیدهشدن را از دست میدهد.
- پیام تبلیغات را چطور طراحی کنیم؟ اولویتبندی پیامها در یک ویدیو ۳۰ ثانیهای
یکی از رایجترین اشتباهها این است که برند میخواهد همهچیز را در یک ویدیو بگوید. نتیجه معمولاً ویدیویی شلوغ است که هیچ پیام مشخصی در ذهن مخاطب باقی نمیگذارد.
در تبلیغات ویدیویی دیجیکالا ادز، باید از خودتان بپرسید:
اگر قرار باشد مخاطب فقط یک چیز را بفهمد، آن چیست؟
پیام اصلی باید خیلی زود مشخص شود. بعد از آن، اگر زمان و توجه اجازه داد، میشود یکی دو نکته تکمیلی را اضافه کرد. اما هر چیزی که مستقیماً به انتخاب کمک نمیکند، بهتر است اصلاً وارد ویدیو نشود. این اولویتبندی پیام، همان کاری است که یک فروشنده حرفهای هم انجام میدهد.
- ریتم، کات و گرافیک؛ چرا ویدئوی تبلیغاتی باید سریعتر باشد؟
ریتم ویدیوی مناسب این سرویس، با ریتم ویدیوهای نقد و بررسی یا محتوای آموزشی فرق دارد. اینجا مکثهای طولانی، پلانهای ثابت و توضیحهای کشدار معمولاً به ضرر ویدیو تمام میشود.
کاتهای سریعتر، تغییر زاویه، و استفاده درست از گرافیک و موشنگرافیک کمک میکند توجه مخاطب حفظ شود و پیام سریعتر منتقل شود. گرافیک در اینجا تزئین نیست؛ بخشی از انتقال پیام است. وقتی یک ویژگی، عدد یا مزیت مهم بهصورت بصری نمایش داده میشود، احتمال دیدهشدن و کلیکگرفتن بهطور محسوسی بالاتر میرود.
- وقتی ویدئو بدون صدا پخش میشود، چه چیزهایی باید دیده شود؟
در تبلیغات ویدیویی دیجیکالا ادز، پخش ویدیو بهصورت پیشفرض بدون صداست. این یعنی اگر پیام شما فقط به نریشن یا دیالوگ وابسته باشد، عملاً بخش بزرگی از اثرش را از دست میدهد.
ویدیوی مناسب باید طوری طراحی شود که حتی بدون صدا هم قابلفهم باشد. متنهای کوتاه و خوانا روی تصویر، ترتیب درست نمایش تصاویر و استفاده از نشانههای بصری، همه به این کمک میکنند که پیام اصلی گم نشود. صدا اگر باشد، یک امتیاز اضافه است؛ نه ستون اصلی پیام.
- برای هر دسته کالایی، چه چیزی مهمتر است که دیده شود؟
همه محصولات شبیه هم نیستند و انتظار مخاطب از آنها هم یکسان نیست. برای بعضی دستهها، حس و تجربه مهمتر است؛ برای بعضی دیگر، عملکرد و جزئیات.
در کالاهای احساسی مثل زیبایی یا خوراکی، تصویر، رنگ و حس استفاده نقش اصلی را بازی میکند. در کالاهای فنی یا الکترونیکی، نمایش عملکرد واقعی و ویژگیهای کلیدی اهمیت بیشتری دارد. در لوازم خانگی، نشاندادن کاربرد در زندگی روزمره و حل یک مشکل ملموس، اثرگذارتر از توضیحهای کلی است.
شناخت این تفاوتها کمک میکند ویدئو دقیقاً روی همان چیزی تمرکز کند که مخاطب در لحظه تصمیم به آن نیاز دارد.
- قبل از سفارش یا تولید، این چکلیست را مرور کنید:
قبل از اینکه کمپین تبلیغات ویدیویی دیجیکالا ادز را برای محصول خود آغاز کنید، بد نیست چند سوال ساده را از خودتان بپرسید:
آیا در چند ثانیه اول محصول یا مزیت اصلی دیده میشود؟
آیا پیام اصلی بدون صدا هم قابلفهم است؟
آیا ویدیو بیش از حد شلوغ یا بیش از حد مبهم نیست؟
آیا ریتم آن متناسب با یک ویدئوی تبلیغاتی است؟
و مهمتر از همه، آیا این ویدئو واقعاً به انتخاب مشتری کمک میکند؟
اگر پاسخ این سوالها روشن باشد، احتمال موفقیت کمپین خیلی بیشتر میشود.
- اگر مطمئن نیستید، از کجا شروع کنید؟
طبیعی است که همیشه جواب همه این سوالها از ابتدا مشخص نباشد. خیلی از برندها دقیقاً در همین نقطه نیاز به راهنمایی دارند؛ اینکه بدانند برای محصول و هدفشان چه نوع ویدئویی مناسبتر است و چه چیزی را بهتر است حذف کنند.
در چنین شرایطی، میتوانید از کارشناسان دیجیکالا ادز کمک بگیرید. با مراجعه به صفحه راهکار تبلیغات ویدیویی دیجیکالا ادز و ثبت فرم مشاوره، ویدئوی شما بررسی میشود و مسیر مناسب متناسب با محصول و هدفتان پیشنهاد خواهد شد.
ویدیوی خوب در این سرویس، نتیجه حدس و آزمون نیست؛
نتیجه فهم درست نقش ویدیو در لحظه خرید است.